نقل قول

تنها ۱۳ روز باقی مانده: نقل قول های امروز

شاهین پاتر

در هیاهوی جمعیتی که پیش می آمد یا در صدای درگیری غول ها یا در صدای تاخت و تاز سانتورها صدای ضربهی شمشیر به گوش کسی نرسید اما گویی همه صدا ها را به سوی خود کشاند نویل با یک ضربه سر مار عظیم را از بدنش جدا کرد که چرخ زنان در نوری که از سرسرای ورودی می تابید به درخشش درآمد. دهان ولدمرت از فریاد خشمی باز بود که هیچکس قادر به شنیدنش نبود بدن مار با صدای بلند جلوی پایش افتاد
هری که در زیر شنل نامرئی مخفی بود پیش از آن که ولدمرت بخواهد چوبدستی اش را بلند کند سپر مدافعی بین او و نویل پدید آورد آنگاه صدای هاگرید بلند تر از صدای جیغ ها و فریادهاو صدای رعد آسای پای غول ها هنگام درگیریشان به گوش رسید که نعره زنان گفت
هری! هری! هری کو؟

Phoenix

دور شدن از بوی نفرت انگیز غول غارنشین از هرچیز دیگری لذتبخش تر بود. بالاخره رون غرولند کنان گفت:
-باید بیشتر از ده امتیاز بهمون میدادن.
-پنج امتیاز.آخه پنج امتیازش بابت هرمیون کم شد.
رون تصدیق کرد و گفت:
-خیلی لطف کرد که ما رو از این دردسر نجات داد. البته ما هم جون اونو نجات دادیم.
-اگه ما در رو روی غوله قفل نکرده بودیم شاید دیگه احتیاجی به کمک ما نداشت.
به تابلویبانوی چاق رسیدند و با گفتن اسم رمز که ((پوزه ی خوک)) بود داخل سالن عمومی شدن. سالن عمومی گریفندور شلوغ و پر سر و صدا بود. همه مشغول خوردن غذاهایی بودن که از پایین به برجششان منتقل شده بود. هرمین تک و تنها کنار در منتظر آنها مانده بود. پس از یک لحظه سکوت آمیخته به شرمندگی بی آنکه به هم نگاه کنند هر سه گفتند:
-متشکرم.
سپس با عجله رفتند که بشقاب بگیرند.

کتاب سنگ جادو فصل ۱۰ جشن هالووین

م.جابری (REMUS)

سه دقیقه این چه صدایی بود؟
شاید صدای برخورد امواج به تخته سنگ ها بود.دو دقیقه…ای صدای تق و توق مسخره از کجا می امد؟شاید صدای قلوه سنگ هایی بود که به دریا می ریخت.یک دقیقه ی دیگر مانده بود تا پا به یازده سالگی بگذارد.سی ثانیه بیست ثانیه…ده نه…هر ان ممکن بود دالی از این سروصدا بیدار شود و او را ازار دهد.سه ثانیه دو ثانیه و …
تق تق تق
تمام کلبه به لرزه در امد.هری بلند شد و نشست و به در چشم دوخت. یگ نفر داشت محکم به در ضربه می زد.
تق تق تق
دوباره یک نفر به در ضریه زد.دادلی از خواب پرید و مثل دیوانه ها گفت بمبارون شده …کجا رو دارن بمبارون می کنن؟
صدای تق و توقی از پشت سرشان به گوش رسید و عمو ورنون که تفنگی در دست داشت از اتاق بیرون امد.حالا دیگر همه فهمیدند در ان بسته ی بلند و باریک چه بود.عمو ورنون فریاد زد: کیه؟بهت اخطار می کنم..من مسلحم.
لحظه ای سکوت بر قرار شد و بعد..
شترق

کتاب هری پاتر و سنگ جادو فصل سه و چهار صفحه های ۵۶و۵۷

68 دیدگاه برای “تنها ۱۳ روز باقی مانده: نقل قول های امروز

  1. من همیشه عاشق فیلمای هری پاتر بوده و هستم.ولی باید اعتراف کنم که اولش خیلی زورم میومد که کتاباشو بخونم…ولی وقتی شروع به خوندن کردم،
    دیگه نمیتونستم کتابو زمین بذارم…انگار جادو شده بودم!
    الان باید رسما اعتراف کنم که از خوندن هیچ کتابی به اندازه ی هری پاتر لذت نبرده ام.

  2. یادش بخیر اولین بار که با کتاب هری پاتر آشنا شدم چه حس و حالی داشتم با این نقل قول ها اون خاطرات رو زنده کردید

  3. مرسی همشون قشنگ بودن اما دومی خیلی قشنگ تر بود چون شروع دوستی سه نفری ای بود که به کجاها ختم شد :D

  4. مرسی. هرسه تا عالی بودند.
    اما مثل اینکه هیچ کس جرات نداره بخش ورود به جنگل کتاب هفت رو بگذاره.
    واقعا غم انگیزترین بخش از کتابها هستش و من هیچ وقت جرات خوندن اون بخش رو ندارم.

  5. همشون قشگ بودن…البته دومی اگه اون بخشی که به گفته ی فرستنده اینجا حذف شده بود قشنگ تر میشد!
    ممـ ــــ ـ ـ ــ ــ ـ ــــ ـنون!

  6. مرسی از نقل قولای خوشگل و خاطره انگیزتون… من اولی رو از همه بیشتر دوست داشتم البته فکر کنم تکراری بود

  7. بابا کیه داره منفی میده؟؟
    کیه………. کیه………… کیه………… کیه………….
    اخه چرا منو تو موقعیتها قرار میدین…………..
    کیه………. کیه………… کیه………… کیه………….
    4 رای منفی حالا خوبه توهین نکردم!!!!!

    1. آره… همیشه همین طوره….
      چشم ندارن ببینن بر و بکس حرف های قشنگ می زنن برادر/خواهر !!

  8. عالی بود. من که کنکورمو دادم از امروز دوباره کتاب ها رو از اول میخوام بخونم.

  9. دست اون کسی که این همه زحمت میکشه و از بالا تا پایین رو رای منفی میده واقعا درد نکنه
    کار پر زحمتی هست خوب از پسش بر اومدی .من نمیدونم موس کامپیوترت خراب نمیشه؟
    راستی بچه ها یادتون نره رای بدین :d

  10. تنها ۱۳ روز باقی مانده و نقل قول های امروز واقعا زیبا بود
    انگار یه کسی داره به همه ی نظر ها دونه دونه منفی می ده!!!!!!!!!!

  11. مرسییییییییییییییی خیلی عالی مخصوصااولی وسومی محشربودن
    بچه هافقط 13روز
    12….
    11…..
    10….
    9…..
    8…..
    .
    .
    .
    .

  12. این نقل ها همیشه بیاد خواهد ماند
    ممنون از تمام کسانی که فرستادن وممنون از اقا امید که گذاشتشون توی سایت

  13. ممنون چه خوب که از کتاب سنگ جادو هم داشت اونم 2تا.
    چرا همه نظرا 2تا منفی داره.
    انگار یکی از بالا تا پایین به همه منفی داده.
    چه مسخره.

    ببخشید اینو اینجا می گم من با این که چندروزه در انجمن ثبت نام کردم ایمیل فعالسازی برام نیومده.چه جوری به مدیران سایت بگم؟
    من ایمیلمو باwww نوشتم ممکنه از اون باشه؟
    آقا امید تورو خدا جواب بدین.

  14. ممنوووون،واقعا که نقل قول ها یاد گذشته رو زنده می کنه…تولد هری رو هیچ وقت یادم نمیره،مخصوصا اون دم خوکی که هاگرید واسه دادلی گذاشت…!چه روزایی بود…
    تشکر.

  15. اون متن این بود:

    سپس با عجله رفتند که بشقاب بگیرند.

    از آن لحظه به بعد هرمیون گرنجر دوست آنها بود. بسیاری از حوادث به دوستی وصمیمیت ختم می شوند و از پا در آوردن یک غول غارنشین سه و نیم متری یکی از همین حوادث بود.

  16. آقا امید من یه گله داشتم
    آخه من با کلی ذوق و شوق این متن رو انتخاب کرده بودم و میخواستم این خاطره از کتاب رو با بچه ها سهیم بشم ولی شما تکه آخرش رو حذف کردی
    این متنی رو که فرستادم همش واسه قسمت آخرش بود
    <>
    حالا که شما نذاشتی من تو قسمت نظرات گفتم تا کارم رو کامل کرده باشم
    ولی بازم ممنون بخاطر همه چیز

  17. وایی…خیلی باحال بودن…اون غول غارنشین و تولد هری منو برد به گذشته…فقط13روز….شمارش معکوس آغاز شد

  18. عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــین!
    همشون
    دست همه دوستان درد نکنه…
    همه رو دوست دارم ولی اولی یه چیز دیگه است…

  19. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــوــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل که از سنگ جادو هم نقل قول داشتیم دمتون غیژ

  20. ممنون همه ی نقل قول ها خوب بودن مخصوصا اولی و سومی.
    ممنون از کسانی که این نقل قول ها رو فرستادن .
    :-)

  21. من اووووووومدممممممممممممم.ممنون اقا امید خیلی خوب بودن.اگه یه زمانی بلوری که سفارش دادیم مشکل داشته باشه باید چی کار کنیم؟

    1. سلام Fiction lover عزیز خوش اومدی! خوشحالیم دوباره برگشتی. حتما جز کنکوری ها بودی نه؟ خسته نباشی. دوست خوبم منم یه سوال درباره کپی ارجینالی که از فانتزیا خریده بودم داشتم که امید عزیز درمیون گذاشتن با پشتیبانی رو تو جواب سوالم گفته بود. که البته با نوشتن ایمیل جوابی نیومد. من مستقیما با شماره ای که اول صفحه فاتزیا نوشته شده بود تماس گرفتم و به جواب رسیدم. تو هم حتما همین کار و بکن. امیدوارم مشکلت حل بشه.

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.