تولدها

الهه دانش و نبرد تولدت مبارک

امروز تولد کسی است که شاید کمتر کسی از طرفداران هری پاتر از این موضوع اطلاع داشته باشد. کسی که اکثر ما او را دوست داشتیم از بد خلقی هاش ناراحت نمی شدیم کسی که در سخت ترین شرایط حامی و پشتوانه هری بود. امروز تولد کسی هست که در فیلم های هری پاتر همه اول او را شناختیم بد دیگر شخصیت ها را. امروز تولد پروفسور مک گونگال است و به همین مناسبت اطلاعاتی را برای شما آماده کردیم که نیمی از آن را هنوز خیلی از دوستان اصلا خبر ندارند چون به تازگی در سایت پاترمور منتشر شده و نیم دیگر آن هم از سایت ویکیا برگرفته شده است، این هدیه دمنتور به شما دوستداران مینروا مک گونگال و هری پاتر هست، اطلاعاتی از پیش از تولدش، دوران کودکی، دوران تحصیل و دوران فارغ التحصیلی که در پاترمور منتشر شده است و اطلاعاتی فردی او که از سایت ویکیا ترجمه شده است.

“تغییر شکل یکی از پیچیده ترین و خطر ناک ترین شاخه های جادوست که به شما در هاگوارتز تدریس میشه. بهتره حواستون رو جمع کنید، خیلی ها کلاس من رو ترک کردن و دیگه بر نگشتن” مک گونگال خطاب به هری و رون، کلاس تغییر شکل

خانم، پروفسور مینروا مک گونگال:

اطلاعات اولیه

متولد ۴ اکتبر ۱۹۳۵ (۱۲ مهر ۱۳۱۴)، ساحره و جانورنما که در سال های ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۴ (۱۳۲۶ تا ۱۳۳۳) در گروه گریفیندور مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز در زمان مدیریت پروفسور آرماندو دیپت تحصیل کرد. بعد از تحصیلات، در وزارت سحرو جادو مشغول به تحصیل شد و پس از دو سال به هاگوارتز برگشت. او استادی تغییر شکل، ریاست گروه گریفیندور، در زمانی قائم مقامی مدیر و پس از آن مدیریت هاگوارتز را در کارنامه کاری خود در هاگوارتز را دارد.

او از اولین کسانی بود که عضو محفل ققنوس گشت و فداکاری های زیادی را در زمان بازگشت ولدمورت برای دانش آموزان هاگوارتز انجام داد. در سال ۱۹۹۵ در سال تحصیلی پنجم هری پاتر او به شدت در مقابل کارهای پلید آمبریج ایستادگی می کرد در حدی که افراد آمبریج مجبور به حمله به او شدند، به قدری جراحت برداشت که مدتی او را در بیمارستان سنت مانگو بستری کردند.

پیش از تولد، تولد و دوران کودکی ( به قلم رولینگ در پاترمور):

مینروا مک گونگال اولین فرزند و تنها دختر خانواده مک گونگال،پدرش کشیش پروتستان اسکاتلندی و مادرش ساحره و یکی از فارغ التحصیلان هاگوارتز بود. او در اوایل قرن نوزده در هایلند اسکاتلند به دنیا آمد و بزرگ شد. او بتدریج متوجه توانایی های عجیب خود و همچنین عجیب بودن ازدواج پدر و مادر خود شد.

پدر مینروا، ریورند رابرت مک گونگال، کشیش کلیسایی در یکی از روستاهای اسکاتلند بود، او به تدریج مسحور و شیفته جسارت ایزابل رُز شده بود که در دهکده خودشان زندگی می کرد. رابرت هم مانند دیگر همسایگان باور کرده بود که ایزابل مانند خیلی از دختران بریتانیایی به مدرسه شبانه روزی می رود. در واقع ایزابل به غیر زمانی که به خانه می آمد مشغول تحصیل در مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز بود.

ایزابل متوجه بود که پدر و مادر جادوگر خود علاقه چندانی از نزدیک شدن او به یک جوان مشنگ از خود نشان نمی دهند، به همین دلیل او رابطه خود با رابرت را در اختفا نگه داشت. به مرور زمان وقتی او به سن ۱۸ سالگی رسید خود را غرق در عشق رابرت دید. متاسفانه او هیچ وقت فرصت این را پیدا نکرد که این را به او بگوید.

به دلیل خشم خانواده او ، هر دو دست به فرار و ازدواج زدند، حالا جدا از خانواده اش، ایزابل نمی تواند خودش را راضی کند که در ماه عسل است، نمی داند چگونه به همسر خود بگوید که او تازه از هاگوارتز فارغ التحصیل شده و کاپیتان تیم کوییدیچ بوده است. ایزابل و رابرت به کلیسایی در حومه کیتنس رفتند، که در آنجا ایزابل زیبا به طور شگفت آوری ثابت کرد که استعداد هایی در امور مختلف کلیسا را دارد.

تولد اولین فرزند این زوج جوان مینروا، برای آنها شادی و نشاط را به همراه داشت، حالا او به جای خانواده اش و جامعه جادوگری دارای عشق فرزندش شده بود. ایزابل نام مادربزرگ خود را که ساحره با استعدادی بود برای او برگزید. نام عجیبی که اصلا برای اهالی منطقه زندگی آنها معنایی نداشت و رابرت هم هیچ توضیحی برای اسرار همسر خود به آنها نداشت. از این گذشته او از بدخلقی همسر خود آگاه بود و دوستان به او اطمینان داده بودند که زنان بعد از زایمان معمولا بد خلق می شوند و ایزابل رفته رفته مانند قبل می شود.

اگر چه ایزابل به مرور زمان بیشتر و بیشتر کم حرف شد، اما بارها و بارها با مینروا خلوت می کرد. ایزابل به تدریج به دخترش توضیحاتی داد، چون از بدو تولدش متوجه نشانه هایی در او شده بود، مثلا اسباب بازی هایی که دور از دسترس مینروا در قفسه های بالایی کمد بود را روی تخت او دیده بود، به نظر می رسید او قبل از صحبت کردن، می تواند با گربه خانواده حرف بزند. پیپ جیبی پدرش بارها در اطرف اطاق او پیدا شد که این برای همه یک پدیده تعجب بر انگیز بود.

ایزابل بین غرور و هراس گیر کرده بود. او می دانست باید حقیقت را قبل از اینکه رابرت متوجه چیزی شود به او بگوید. بالاخره با این موضوع کنار آمد و با اشک ریختن چوب دستی قدیمی خود را از جعبه ای در زیر تخت بیرون آورد و به رابرت نشان داد که چه کسی است.

اگرچه مینروا کودکی بیش نبود اما آن شب را به خوبی به یاد داشت و به تدریج درک کرد که زندگی یک جادوگر در دنیای مشنگ ها چه پیچیدگی هایی به همراه دارد. با اینکه رابرت عمیقا همسر خود را دوست داشت اما با آشکار شدن راز او شکه شده بود و ناراحت از این بود که چرا همسرش راز به این بزرگی را این همه سال از او مخفی نگه داشته است. او که خود را مردی درست کار و صادق می دید حالا با آشکاری این راز خود را در دنیایی متفاوت می دید. ایزابل همه چیز را با هق هق گریه برای او و دخترش توضیح داد، شرح قانون بین المللی راز داری  و اینکه از بعد از تصویب این قانون آنها مجبور به اختفای خود شده اند. در غیر اینصورت وزارت سحرو جادو با آنها برخورد می کرده است. رابرت با خود فکر می کرد که چگونه جواب اطرافیان را بدهد، اگر که بفهمند کشیش پروتستانی با یک ساحره ازدواج کرده است.

عشق زندگی آنها را نگه داشت، اما اعتماد بین پدر و مادرش از بین رفت، با این حال مینروا با دیدن این غم و اندوه کودکی با هوش و هوشیار بود. گذشته از این آنها صاحب دو فرزند دیگر شدند که هر دو پسر بودن و مشخص شد هر دو آنها توانایی های جادویی دارند. مینروا به مادرش کمک می کرد تا به مالکوم و رابرت پسر (جونیور)  توضیح دهند و آموزش دهند که نباید توانایی های جادویی خود را به کسی نشان دهند و باید آن را در اختفا نگه دارند. همچنین در مواقعی که کنترل جادوی آنها از دستشان خارج می شد به مادرش برای درست کردن اتفاقات قبل از اینکه باعث شرمندگیشان شود کمک می کرد.

مینروا به پدر مشنگ خود خیلی شباهت داشت، رفتار و خلق خوی او بیشتر شبیه پدرش بود تا مادرش، او می دید که درد و رنج زیادی در خانواده اش است و برای درست کردن آن تلاش می کرد.او این رنج را احساس می کرد که مادرش چقدر برایش سخت است در روستایی که تمام اهالی آن مشنگ هستند زندگی کند، تا چه حد از آزادی های قابل توجه خود را برای زندگی در آن جا از دست داده است. مینروا هیچ وقت گریه های مادرش را فراموش نکرد. او این گریه ها را به یاد داشت، وقتی که یازده ساله شد و او را در مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز پذیرفتن او می دانست گریه های مادرش برای احساس غرور نیست بلکه برای آزادی ای است که او بدست آورده تا در دنیای جادوگران زندگی کند.

دوران تحصیل (به قلم رولینگ در پاترمور):

همانطور که برای اکثر ساحره ها و جادوگر های جوان خانواده های جادویی، ورود به هاگوارتز با تلاش و کشمکش است برای مینروا مک گونگال همراه با آزادی و نشاط بود. مینروا در شب اول، زمان گروه بندی توجه غیر معمولی را به خود جلب کرد، بعد از پنج دقیقه و نیم کلاه توانست گروه او را مشخص کند، کلاه برای انتخاب او بین دو گروه ریونکلا و گریفیندور دائما دچار تردید بود ( این مسئله در سال های بعد بین مینروا و هم کلاس و همکار آینده اش فیلیوس فیلیت ویک مانند جک شده بود آنها با این داستان با هم شوخی می کردند، که هر دو آنها بعد ها توانستند رئییس گروه هایی شوند که خودشان در آنها تحصیل کرده بودند)

مینروا به سرعت خود را به همگان ثابت کرد و در سال تحصیلی خودش به عنوان دانش آموز برجسته شناخته شد. او استعدادی ذاتی در تغییر شکل داشت. همانطور که او در مدرسه پیشرفت می کرد، مشخص شد که او وارث بر حق استعداد مادری و خلق و خوی فولادی پدرش است. او در دوران مدرسه با پامونا اسپروات آشنا شد که بعد ها رئیس گروه هافلپاف شد، این دو دختر باهوش در سالهای بعد دوستان صمیمی یکدیگر شدند.

در اواخر تحصیلاتش در هاگوارتز، مینروا مک گونگال سابقه بی نظیری از خود بر جای گذاشت: بهترین نتایج بدست آمده در امتحانات سمج و سطوح عالی جادوگری، ارشد و سرپرست دختران، برنده جشنواره تازه واردین موفق تغییر شکل امروز . تحت راهنمایی های معلم الهام بخش خود در تغییر شکل آلبوس دامبلدور موفق شد خود را تبدیل به جانورنما کند. حیوانی که خود را تبدیل به آن می کرد گربه خط دار بود (همراه با خطوط مشخصی دور چشمانش) ، او تمام مشخصات جانور نما بودن خود را در وزارت سحر و جادو به ثبت رساند. گذشته از این مینروا هم مانند مادرش استعداد خوبی در کوییدیچ داشت، اگر چه آنها در سال آخر خود شکست بدی خوردند (در بازی آخر سال اسلیترین با یک بازی ناپاک و خصمانه موفق به برد گریفیندور شد) او در این بازی دچار حادثه ای شد که منجر به شکستن دنده های قفسه سینه اش شد، اما همین امر باعث شد او برای همیشه در زندگیش مشتاق به شکست تیم اسلیترین و برد جام کوییدیچ برای گریفیندور باشد و همین امر باعث شد او در آینده چشمانش را برای کشف استعدادهای کوییدیچ باز نگه دارد که تیم گروه خود را موفق در بازی ها کند.

عشق جوانی و دوران کاری:

مینروا پس از فارغ التحصیلی از هاگوارتز در سازمان اجرای جرائم جادویی در وزارت سحرو جادو مشغول به کار شد. او در تابستان همان سال به دیدن خانواده اش در دهکده ای که به دنیا آمده بود رفت و پس از آن به لندن نقل مکان کرد. در همان ماههای اول ۱۸ سالگیش با پسری با هوش و زیبای کشاورزی محلی به نام دوگال مک گری گور ملاقات می کرد، او ناخواسته بیش از حد در عشق او فر رفت. آنها مدت زیادی با هم بودند تا روزی در یک زمین کشاورزی مک گری گور از او خواستگاری کرد و مینروا پذیرفت.

مینروا می دانست که اگر به نامزد مشنگ خود نگوید که که یک ساحره است درست مانند این است که گذشته مادر خود را تکرار کرده باشد و مانند او زندگی ای خالی از خوشحالی و سرشار از درد و رنج را آغاز کرده باشد. به همین دلیل صبح روز بعد او به مک گری گور گفت که نظرش تغییر کرده و نمی تواند با او ازدواج کند. می دانست که اگر به خواهد به مک گری گور توضیح دهد قانون بین المللی رازداری را فاش کرده و برای همین کارش را از دست می دهد، به همین دلیل به او چیزی نگفت. اما با این کار پا روی خواسته قلبی خود گذاشت و قلب خودش را شکست. سه روز پس از این اتفاق او کار خود رار ها کرد و از لندن رفت.مینروا در دسامبر سال ۱۹۵۶ (آذر ۱۳۳۵) به هاگوارتز برگشت اما این بار نه برای نحصیل بلکه برای تدریس.  تازه متوجه شده بود که دامبلدور جانشین مدیر قبلی هاگوارتز شده است. او با تدریس تغییر شکل کار خود را در هاگوارتز آغاز کرد پس از گذشت مدتی از کارش در هاگوارتز کاملا به روی دانش آموزانش مسلط شد و همین امرباعث شد که دامبلدور رفته رفته به کار او بیشتر اعتماد پیدا کند و به ریاست گروه گریفیندور دست پیدا کند و پس از چند سال به مقام قائم مقامی مدیریت نائل گردد.

مینروا در مهم ترین رخدادهای تاریخ معاصر جادوگران حضور داشته است. در جنگ اول جادوگران او از اولین کسانی بود که در کنار مودی چشم باباقوری، روبیوس هاگرید، سیریوس بلک، جیمز و لیلی پاتر و ریموس لوپین به محفل ققنوس پیوست. پس از سقوط ولدمورت او از کسانی بود که مراقبت از هری پاتر را به عهده داشت. او در بین دو جنگ جادوگران در بیشتر رخدادها حضور تاثیر گذاشت داشت. در سالهای اول بازگشت ولدمورت او همه تلاشش را کرد تا از هاگوارتز خانه آزادی خود، دانش آموزانش و دوستانش محافظت و دفاع کند. او شخصیتی دلسوز و مهربان داشت که برای باورها خود، دوستان و اطرافیان خود ارزش بسیاری قائل بود. در جنگ دوم جادوگران مقابل فتنه وزارت جادو در زمان وزارت کورنلیوس فاج و روفوس اسکریمجیور برای هاگوارتز و دامبلدور ایستادگی کرد به طوری که در سال ۱۹۹۵ در شرایطی که خود حتی چوبدستی نداشت در مقابل افراد وزارتخانه ایستاد و به قدری جراحت برداشت که مدتی در بیمارستان سنت مانگو بستری شد. پس از درگذشت و قتل دامبلدور او در هاگوارتز ماند، بر خلاف باور همگان که فکر می کردند او به مقام مدیریت مدرسه می رسد، ولدمورت کنترل وزارت خانه را در دست گرفت و سوروس اسنیپی را به مقام مدیریت هاگوارتز برگزید که فکر می کرد شایسته ترین و وفادارترین مرگخوارش است، تا بدین ترتیب کنترل هاگوارتز را هم در دست داشته باشد. اما مینروا باز هم در هاگوارتز ماند و از خودگذشتگی کرد تا با این کار از دانش آموزان هاگوارتز در مقابل وحشی گری های مرگخواران محافظت کند، تا شبی که هری، رون و هرمیون فراری به هاگوارتز باز گشتند تا کار نیمه تمام خود را به اتمام برسانند. دقیقا در این زمان بود که مینروا با تمام وجود به مبارزه با دشمنان هاگوارتز پرداخت و در نبرد آخر پا به پای دیگران به مبارزه پرداخت تا از هاگوارتز و دوستانش دفاع کند.

او پس از پیروزی محفل ققنوس بر مرگخواران که در تاریخ ۲ می ۱۹۹۸ (۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۷) رخ داد به مقام مدیریت هاگوارتز منصوب شد و در سال ۲۰۰۸ نویل لانگ باتم دانش آموز سابق خود را برای تدریس گیاه شناسی به هاگوارتز دعوت کرد. در همان سال به هرمیون ویزلی (گرنجر) دانش آموز محبوب و سابقش اجازه دسترسی به دست نوشته های پروفسور دامبلدور (که در کتابخانه مدرسه و کتابخانه دفتر مدیر هاگوارتز موجود بود) را داد تا هرمیون بتواند یادگاری دامبلدور به خود را یعنی کتاب قصه های بیدل نقال را که به زمان باستانی بود به انگلیسی بر گردانده و از آن دست نوشت ها برای تفسیر و آگاهی خردمندانه دامبلدور استفاده کند. او در سال ۲۰۱۷ زمانی که پسر دوم هری پاتر یعنی آلبوس سوروس پاتر می خواست شروع به تحصیل کند خود را بازنشسته کرد.


اطلاعات شخصیتی:

مینروا ساحره ای فوق العاده بود او قدرت و استعداد خاصی در تغییر شکل داشت، دوئل کننده قوی ای بود و مهارت خاصی در ساخت سپر مدافع داشت که سپرش به شکل گربه خط دار بود، مخالف سر سخت جادوی سیاه بود و در دفاع از آن زبر دست بود. شخصیتی بسیار جدی و در عین حال مهربان و دلسوز داشت. در کار خود بسیار سر سخت بود و برای اطرافیانش در عین سر سختی مهربان و حامی ای محکم بود.

صمیمی ترین دوستش در تمام زندگی آلبوس دامبلدور بود که برای او ارزش و احترام خاصی قائل بود، همچنین با پامونا اسپراوت همکلاس و همکارش رابطه ای بسیار نزدیک و دوستانه داشت. چوبدستی او به طول ۲۴ سانتی متر ۱۳ میلی متر، از جنس چوب صنوبر و مغز ریسه قلب اژدها است.

ریشه شناسی نام او که مینروا در رُم، الهه دانش و جنگ است، نامی شایسته برای شخصیت مینروا مک گونگال می باشد. همچنین معنی لغتی مینروا در انگلیسی به معنای خردمند است.

مک گونگال هم نام مردی از اسکاتلند در افسانه های انگلیسی است، به نام ویلیام توپز مک گونگال که بعد ها این نام در انگلیس هم وارد شده است. احتمال بسیار زیاد رولینگ برای اثبات اسکاتلندی بودن مینروا مک گونگال این نام خانوادگی را برای او برگزیده است.

تولدت مبارک ساحره خردمند و الهه دانش و جنگ، ازت بینهایت به خاطر حمایت هایی که از شخصبت های دوست داشتنی ما کردی ممنون و سپاسگذاریم جانشین بر حق دامبلدور.

منابع:

سایت پاترمور: www.pottermore.com

زیر مجموعه هری پاتر سایت ویکیا

متن فوق از خانم رولینگ در وب سایت پاترمور منتشر شده است که ترجمه مفصل و کامل آن را می توانید از اینجا با ترجمه حسین غریبی عزیز دریافت و استفاده کنید.

127 دیدگاه برای “الهه دانش و نبرد تولدت مبارک

  1. خیلی پیر شده ها!
    اولین بار تو فیلم دیوید کاپرفیلد که با دن بازی کرده بود دیدمش.

  2. خیلی متن قشنگی بود.
    ممنون.
    ببخشید که دیر خواندم.
    من پرفسور مک گانگال را خیلی دوست دارم.

  3. منم تولدش رو تبریک میگم
    برای مگی اسمیت هم که نقششو عالی بازی کرد آرزوی موفقیت میکنم

  4. تووووووولد تووووووولد تولودت مبارک مبارررررررررررک مبارررررررررررک تولدت مبارک بیا شمع هارو فوت کن که صد سال زنده باشی البته اگه ولدمورت بزاره!!!!!!!!!!!!!!

  5. خیلی قشنگ بود مرسی
    واقعا ممنون آخه خیلی به هری کمک کردی تولدت هم یه عالمه مبارک
    راستی تکیه ی قشنگی از فیلم رو گذاشتین بازم ممنون کار جالبیه
    خسته نباشی میلاد جان

  6. تولدش مبارک راستی میدونستید پروفسور مک گاناگل در طول فیلم 6سرطان میگیره؟و تموم مدت فیلم برداری اون تحت درمان بود!

  7. تولدت مبارک الهه دانش و نبردوتولدت مبارک.واقعا دیگه چی میشه گفت تا نشون دهنده زحماتش باشه.
    از طرف همه ی دمنتوری ها تولدت مبارک جانشین بر حق دامبلدور.
    ………………………تولدت مبارک………………………

  8. خیلی خیلی عالی بود.من خودم با وجودی که تو پاتر مور هم این ها رو با دقت خونده بودم ولی الان واقعا خیلی چیز های بیشتر و جالب تری درباره ی پروفسور فهمیدم(مخصوصا که ترجمش کردید دیگه واقعا شاهکار شده)!عکس متحرک هم خیلی جذاب بود! واقعا واقعا خسته نباشید!
    ——–>راستی تولدش هم مبارک باشه.واقعا که شخصیت خیلی باحالی بود!

  9. منم تولد مینروا مک گونال را که همان شخصیت آرمانی جی کی رولینگ هست را به تمام دمنتوری ها تبریک گفته

  10. خیلی دوست دارم یه متن طولانی واسه این روز خارق العاده بنویسم ولی کمبود وقت امان نمی ده. اما این جمله هرچند کوچیک رو که می نویسم با تمام قلبمه:
    تولدت مبارک، یگانه الهه دانش، شجاعت، مهربانی و جنگاوری هاگوارتز
    همیشه توی قلبم می مونی.

  11. اقامیلاد لینک همون خبرو بذارم توسایت یا براتون ایمیل کنم؟اگه باید ایمیل کنم لطفا بگید چه جوری چون تاحالا چیزی براکسی ایمیل نکردم.ممنون.

    1. دوست عزیز لطف کنید و ایمیل کنید، به قسمت تماس با ما در سایت دمنتور بروید، اطلاعات خواسته شده را وارد کنید، در قسمت گیرنده میلاد را انتخاب کنید، سپس مطلب مورد نظرتان را بنویسید و به سوال مربوطه پاسخ بدید و ارسال را بزنید

  12. سپاس میلادجان
    بچه ها با مدرسه ومعلما چی طورین ؟؟؟؟؟خوبه؟؟؟کنکوریا وقت می کنن بمون سربزنن یانه مشغولن؟؟؟

  13. سلام به همه.امیدوارم خوشتون بیاد. اگر جایی از نظر شما غلط املائی داشت امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید.

    ورد های فیلم ها و کتابهای هری پاتر:

    آلاهومورا: (در مجموعه کتاب های هری پاتر) طلسمی برای بازکردن درب های قفل شده است.

    اکسپلیارموس: خلع سلاح

    آوادا کداورا (Avadakedavra) : طلسم مرگ!/ شخص مورد نظر را بلافاصله خواهد کشت و هیچ ضد طلسمی ندارد/ ویدا اسلامیه ان را با عنوان:(اجی مجی لا ترجی) هم بکار برده است. بدترین نفرین از نفرین های نابخشودنی است. دارای نور خیره کنندۀ سبز و صدایی مانند صدای جویبار است. این طلسم، انسان را بدون برجای گذاشتن اثری می‌کُشد.
    این طلسم با نوری به رنگ سبز فسفری، قابل شناسایی است؛ فردی که با این طلسم، مورد حمله قرار گیرد، بی درنگ و بدون هیچ نشانه‌ای می‌میرد. این طلسم از جملهٔ آن طلسم هایی است، که استفاده از آن توسط جادوگران، جرم محسوب می‌شود و غالباً توسط مرگخواران (طرفداران لرد ولدرمورت یا همان لرد سیاه)، اجرا می‌شود. تنها کسی که از آن جان سالم به در برده است، هری پاتر است که طلسم فقط توانسته زخمی را به صورت صاعقه روی پیشانی‌اش قرار دهد و این صاعقه، وسیلهٔ ارتباطی، بین هری پاتر و لرد ولدرمورت است. در اصل «آوادا کداورا» در زبان آرامی به معنی “بگذار آن چیز نابود شود” می‌باشد. طریقهٔ درست خواندن آن، «آبرا کادابرا» است.

    اَپِرِسیوم: طلسمی برای نمایان کردن نوشته‌هایی است که با مرکب نامرئی نوشته شده است.

    ریکتو سمپرا : خنده اور

    اینسندیو: آتش می‌زند

    تارانتالگرا: پاها خود بخود شروع بدویدن می‌کنند

    فاینیت/اینکانتاتم: خنثی کردن طلسمها

    سرپنسورتیا: ماری در جلوی شخص مورد نظر می افتد و به او حمله می‌کند
    ]
    اپاره سیوم: نمایاندن نوشته هائی که با مرکب نامرئی نوشته شده اند

    لوموس: پدیدار شدن نور نسبتاً ضعیفی در انتهای چوبدستی

    ریدیکیولس: خنده دار کردن شکلک لولوخورخوره

    ایمپریو : شخص طلسم شده را تحت فرمان طلسم کننده قرار می‌دهد

    ایمپرویوس : باعث می‌شود در هنگام باران ابی روی عینک نماند

    موبیلیاروس : جابجا کردن اشیاء

    دی سندیوم : جا بجا کردن اشیاء یا انداختن جسمی از جائی بجای دیگر

    ناکس: خاموش کردن نور چوبدستی

    فرولا: باند پیچی کردن

    موبیلیکورپوس: هدایت شخص مورد نظر مانند یک عروسک خیمه شب بازی

    مورس موردر: توسط مرگخواران برای بوجود اوردن علامت شو بکار برده می‌شود

    اسکرجیفای: تمیز کردن وسایل و همینطور ناپدیدکننده انها

    لوکوموتورترانک: به‌وسیله ان اشیا را بلند میکنی و بمحل مورد نظر انتقال میدهی(جا بجائی اشیا)

    اونسکو: ناپدید کردن وسایل

    سی لنسیو: شخص مورد نظر قادر به تکلم نخواهد بود

    ریپارو: سر هم کردن جسم خرد شده

    ایمپدیمنتا : شخص مورد نظر در جایش میخکوب می‌شود و توانائی نزدیک شدن به شما را نخواهد داشت/در واقع یک طلسم بازدارنده است

    له جی لی منس : ذهن خوانی

    استیو پفای : بی هوش می‌کند

    فلگریت : ایجاد علامت روی مکان یا جسم مورد نظر مانند روی در

    ریداکتو : انفجار جسم یا شخص مورد نظر/البته ممکنست روی انسان اثرات متفاوتی بر جای گذارد

    کولوپورتوس : قفل کردن خود بخود در

    پروتگو: طلسم محافظت یا در واقع ضد طلسم/باعث می‌شود طلسمی که به سویت پرتاب شده به سمت پرتاب کننده اش بازگردد

    آناپندو : باز کردن مجرای تنفسی/این طلسم در کتاب 6 برای باز کردن راه تنفس یکی از دانش آموزان که غذا در گلویش گیر کرده بود بکار رفته است.

    اپیسکی : ترمیم بینی و جلوگیری از خونریزی ان/احتمالاً برای سایر قسمت‌های بدن هم کاربرد دارد

    ابلیوی اَت: حافظهٔ طلسم شده را تغییر می‌دهد

    ریله شیو: اشخاصی را که مشغول دعوا می‌باشند از هم جدا می‌کند

    ترجیو: زدودن خون از بدن

    له وی کورپوس : طلسم غیرلفظی می‌باشد که باعث می‌شود فرد مورد نظر از مچ پا در هوا معلق نگه داشته شود

    لیبراکورپوس : ضد طلسم له وی کورپوس (دو طلسم قبل توسط اسنیپ اختراع شده اند) (غیر لفظی)

    مافلیاتو : صدای وزوزی غیر قابل شناسائی در گوش اشخاص مجاور ایجاد می‌کند و باعث می‌شود بتوانی بدون ان که کسی صحبتت را بشنود با کس دیگری صحبت کنی

    هومونوم ره ولیو : وجود شخص غریبه را در مکانی ، مشخص می‌کند

    سکتوم سمپرا : در بدن شخص طلسم شده شکاف هایی را به وجود می‌آورد. طلسم معروف پروفسور اسنیپ که بعد از اجرای ان ظربات نامرئی شمشیر با بدن قربانی نقش می‌بندد و در صورت معالجه نشدن سریع ، فرد سریعا تمام خون خود را از دست می‌دهد این طلسم در کتاب هری پاتر و شاهزادهٔ نیمه اصیل معرفی شد

    دیفندو : جدا کردن چیزی از جسم مورد نظر/به‌عنوان مثال:کندن جلد کتاب از صفحاتش

    اوپاگنو : در کتاب 6 فصل 14 هنگامی که هرمیون میخواهد به پرنده هائی که از غیب ظاهر کرده دستور دهد به رون حمله کنند از این طلسم استفاده می‌کند

    لنگلاک : باعث میشه زبونت به سقف دهنت بچسبه و نتونی صحبت کنی

    اسپه سیالس ری وه لیو : طلسمی که اجزای سازنده یک سم را تجزیه می‌کند و باعث می‌شود ما بتوانیم اجزای سازنده سم را تشخیص بدهیم و پادزهر(نوشدارو) ان را بسازیم/احتمالاً نام علمیش:(جادوی افشاگر اسکارپین)میباشد

    کروشیو : طلسم شکنجه گر

    آگوامنتی : از نوک چوبدستی آب خارج می‌شود

  14. جالب بود
    راستی آریوبرزن جان ولدمورت که نمیخواست لوسیوس رو بکشه ( آخه توی فیلم 6 لوسیوس توی آزکابان بوده)…فقط برای تنبیه لوسیوس به دراکو ماموریت کشتن دامبلدور رو میده

    1. ممنون Ali Potter
      آخه من کتاب 6 و 7 رو نخوندم ولی فکر کنم یه جا نوشته بود اگه دراکو نتونه دامبلدور رو بکشه لرد سیاه پاپا و مامانشو میکشه!

  15. با تشکر از میلاد عزیز

    ولی آقا میلاد من منظورم زیرنویس های ترجمه ی آقای حسین غریبی هست . اونایی که توی سایت قرار داره ترجمه ی افراد دیگری هست . (منظورم فیلم 1 تا 5 هست )

    1. دوست عزیز از فیلم زندانی آزکابان همگی ترجمه آقای غریبی عزیز است که دوستان دیگری تنظیمشان کردند فقط فیلم 6و7و8 را آقای غریبی هم ترجمه و هم تنظیم کردند.

  16. اون صحنه که پایین خبر گذاشتین به نظر من یکی از بهترین و هیجان انگیزترین قسمت های کتاب بود و من خیلی دوستش دارم البته توی فیلم هم جالب بود ولی به نظر من توی فیلم نتونستن به خوبی و هیجان انگیزی کتاب درش بیارن اولا اینکه زمانش خیلی کم بود بعدش اینکه کلا” تغییرش داده بودن که به نظر من اصلا نباید اینکار رو میکردن چون توش کلی ایراد به وجود اومده بود.(مثلا اینکه اعضای محفل و دانش آموزان فقط وایساده بودن و نگاه میکردن که مینروا چجوری تنهایی با سه نفر میجنگه!!!)

  17. تولد مینروا جون مبارک انشاالله صد سال زنده باشن هاگوارترز رکورد بزنه تو سن مدیراش
    آخه همشون فکر کنم بالای 150 سال عمر کردن

  18. میلاد جون یه پیشنهاد ماکه داریم هرچی پاتر مور مینویسه ترجمه شده تو سایت خودمون میبینیم اگه میشه بیاین خودمون یه پاترمور ایرانی درست کنیم همین جا چطوره ؟
    لطفا جواب بده عزیزم

    1. دوست عزیز اولا که سایت پاترمور یه سایت رسمی دارای حق کپی رایت بین المللی هست و این پیشنهاد شما نقض این قانون هست، ثانیا ساخت سایتی مثل پاترمور به همین سادگی که شما فکر می کنید نیست، خود پاترمور با اون همه امکانات بعضی مواقع سرورش خارج از دسترس میشه وای به حال سرورهای ایرانی، بعد هم کلی برنامه نویس پشت پاترمور هست تا فازهای مختلف آن را به زبان های مختلف برنامه نویسی بنوسند و در دسترس ما قرار می دهند. ممنون از پیشنهادتون اما به همین راحتی ها هم که فکر می کنید نیست.

  19. آقا میلاد خیلی خیلی ازت تشکر می کنم که کاری رو که گفتم انجام دادی ( البته قبلاً هم انجام داده بودی . فکر نکم به خاطر حرف من بود ) .

    اگه میشه مال خانواده ی دروسلی هم که منتشر شده بذار .
    ولی بیا و خوبی کن و این کتابچه ی تصویری هم توی کار ترجمه قرار بده . من همین الان به اینکه سرم خیلی شلوغه حاضرم توی ادیت و ترجمه و ویرایش کمک کنم .

    در مورد زیرنویس های فیلم ها هم بعضی از بچه ها گفته بودند . من تمام فیلم های هری پاتر رو هم با کیفیت 720p هم با کیفیت 1080p از فروشگاه تهیه کردم و دارم از روی فیلم نامه های آقای حسین غریبی فایل زیرنویس اونا رو تهیه می کنم . سعی کردم از زیرنویس هایی استفاده کنم که با دو نسخه هماهنگ باشه . الان وسط های فیلم سوم هستم . بعد از اینکه تمام شدن اونا رو به ایمیل سایت برای آقا میلاد می فرستم تا اگه صلاح دونستن توی سایت قرار بدن که همه بتونن استفاده کنن .

    1. دوست عزیز، اطلاعاتی که در پاترمور از خانواده دورسلی منتشر شده چیز جدیدی نیست همان اطلاعاتی است که در کتاب ها هست، مطمون باشید چیز جدیدی باشد به موقعش در دمنتور منتشر می شود، زیرنویس همه فیلم های هری پاتر هم، هماهنگ شده با انواع نسخه های موجود در قسمت دانلودهای دمنتور موجود است.

  20. وای خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی جالب بود
    واقعا ممنون
    من عاشق شخصیت مک گونگال و بازیگرشم
    تولدت مبارک سرگروه دلیران هاگوارتز…

  21. عجب سرگذشتــــــی. . . !
    خیلی جالب بود.خیلی دوست داشتم که درمورد مینروا بیشتر بدونم،یه خرده مرموز بود آخه. تولدت مبارک مینروای عزیـــز،استاد دوست داشتنی!!
    ممنــــــــــــــون میلاد عزیز.

    پ.ن:3روز بود که رنگ نت ندیده بودم،از بس شیمی خوندم شبا خواب دیمیتری اوانوویچ مندلیف مرحوم رو میبینم!!

  22. ممنون ازاین اطلاعات توپ داش میلادمیگم آقامیلاداین جمله ی”جانشین بر حق دامبلدور”کپی رایت داشت ها!!!!دی:آخه اولین بارتودمنتورمن این اصطلاح روتودمنتورراجع به شماگفتم وبه شماگفتم”جانشین برحق امیدکرات”که البته واقعاًهم هستیدبایدآخراین جمله بنویسید:Copyright © 2011-2011 Alestor Moodyیادت نره بنویسی ها….دی:

  23. اقامیلاد اول از همه به خاطرترجمه ی این اطلاعات و مطلب زیبا ازتون تشکر میکنم.یه خواهش کوچیک ازتون داشتم اگه تونستین پیگیری کنین.فک کنم یه خبرای جدیدی در مورد همون فیلم جدیده ی اما واتسون که قبلا خبرشو توسایت گذاشته بودین منتشرشده.گفتم اگه زحمتی نیست براتون برا من و دوستان دیگه که مثل من انگلیسیشون تعریفی نداره ترجمه کنید و توسایت بذارید.بازم ممنون.

    1. دوست عزیز متاسفانه این خبری که شما اطلاع دادید رو من هنوز نو هیچ کدوم از خبرگذاری ها ندیدم، اگر شما سایت رسمی ای از هری پاتر یا بازیگرانش سراغ دارید که این خبر را منتشر کرده خوشحال میشم اگر لطف کنید و لینکش را برای من ارسال کنید.

  24. برین تو سایت هنر نما.
    تو بخش بزودی عکسشو انداخته.بزنین رو عکس تریلر دانلود میشه.

  25. بچه ها من همین الان تو یکی از فیلمای هنر نمای بارسیان تریلر دوبله بارت 2 رو دیدم!
    یعنی دوبله کردن بارت 2 رو؟

  26. خوش حالم که تولد منو مینرا نزدیک همه تنا دو روز اختلاف داره تولد جفتمون مبارککککک

  27. سلام بچه ها من تازه عضو شدم.
    آقا میلاد ببخشید بی ربط مینویسم لطفا حذف نکن.
    بچه ها من اسمم تو پاتر مور در اومده افتاد تو ریونکلا کسی تو اون گروه ایرانی هست؟؟؟.
    ایمیل بدید چند تا سوال دارم.
    death.mastter@yahoo.com

  28. بچه ها مثل اینکه دست به دست هم دادن تا ما رو دغ بدن
    آخه mehdi-speed عزیز ما که نمیتونیم بخریم فقط دلمون آب میشه تو رو خدا فکر ما هم باشید .. اگه آخر سکته نکیم خیلی خوبه

    1. خیلی ممنون که برای حرفم ارزش قائل هستید و گفتم لینک نگزارید شما هم واقعا گوش دادید و این کار رو نکردید، متاسفانه اگر ببینم کاربری داره از اخلاقم سو استفاده می کنه مجبور می شوم طرز بر خورد با اون کاربر را عوض کنم، دوست عزیز این بار نظر شما تایید شد اما مطمئن باشید از این به بعد دیدگاه های شما که مغایرت با قوانین دمنتور داشته باشه بی درنگ حذف میشه و تذکری هم به شما داده نخواهد شد.

  29. میلاد جان یه بسته ی چند رسانه ای عالی واسه دوستان دمنتوری آماده کردم و میخوام ایمیلتو بهم بدی تا برات ارسال کنم و به اسم خودم تو سایت واسه رفقای عزیز دمنتوریم بزاری

  30. دوروود
    تولدت مبارک مینروا مکگوناگل عزیز
    در ضمن مینروا دفعه اخرت باشه رو اسنیپ من جادو بلند میکنی هاااااااا :)
    خوشم میاد دوست خوبم vooroojak دقتت مثل خودم زیاده.
    بله اسنیپ عزیزم فقط داره دفاع میکنه مردانگی رو حال کنین.
    زندگی نامش عااااااااااااااااااااالی بود
    ایول رولینگ
    ایول میلاد جان
    مرسی از جشن تولد

  31. ******************************************

    درود بر میلاد بابت زحماتش و ترجمه ی این متن زیبا !!!

    برقرار باشی میلاد جان

    ******************************************

  32. با این وضعی که هنر نمای پارسیان داره(یعنی داره هر روز بهتر از دیروز میشه و داره فیلم بلوری میده بیرون)من فکر می کنم هری پاتر هم بلوری بیاد. سهمیه هام هم برای این خبر تموم شد.تا یه خبر جدید بای بای.
    باز هم میگم درود بر پروفسور مک گونگال که هرگز در برابر شر تسلیم نشد و تا آخرین لحظه از هاگوارتز،هری و بقیه ی دانش آموزان دفاع کرد

  33. واقعا عالی بود .آقا میلاد مرسی که نوشته های جدید پاترمور رو ترجمه می کنین.خیلی خیلی لذت بردم.

    الهه ی جنگ و دانش تولدت مبارک .همیشه دوست داشتم بهم تغییر شکل رو یاد بدی.

  34. آخی عاشق پروفسور مک گونگالم با این که بعضی اوقات خشن بود ولی خشنیاشم خوب بود و من دوستش داشتم
    ممنون آقا میلاد که این همه برا ما زحمت میکشین
    تولدتون مبارک پروفسور مک گونگال

  35. شاهین بلوری خام 7 تومن هستش ولی چون فیلم با هزار دردسر روی بلوری ریخته میشه 25000 تومنه.ولی تموم دنیا بلوری با همی نرخه رفیق شما خودت فرق کیفیت dvd با بلوری رو ببنین و کیفیت صدا و حجمی که باید پر بشه.ولی اگه بلوری اومده باشه یعنی ما هم یکم داریم پیشرفت می کنیم خدااااا.
    ولی اگه فیلم بلوری تو ایران یه چیز معمولی بشه حتما به بابام میگم یه بلوری پلیر واسه خونه بخره.چه حالی بده فیلم ایرانی full hd.ولی اگه بتونن فیلم اکشن درست و حسابی هم بسازن خوب میشه.البته ملک سلیمان هم جرقه ای بود واسه ساختن فیلم های با کیفیت بالا هم صدا هم تصویر.چون اولین فیلم 5.1 کاناله ایران بود.جلوه های ویژه خوبی هم داشت به علاوه دالبی دیجیتال هم بود

  36. ایول!!!
    خیلی جالب بود.
    آقا میلاد واقعا دستت درد نکنه .
    خیلی خوب بود!
    (راست می گن :اسنیپ فقط داره از خودش دفاع می کنه!!)

  37. دوستان یک سوال مگه جدایی نادر از سیمین رو بلوری هم هست.
    راستی دوستان این فیلم تو ایران 3 دقیقه سانسور داره میتونم بهتون ثابت کنم.
    توی imdb زمان پخش در ایران 120 دقیقس ولی توی آلمان 123 دقیقه میتونین برین بخونین.
    مقاله بسیار جالب بود

  38. ای کاش رولینگ درباره ی مؤسس های هاگوارتز هم یه زندگی نامه می نوشت.خیلی جالب میشد.

  39. بچه ها این تصویر آخر قلب منو داغون میکنه. اگر با دقت ببینید متوجه میشید که اسنیپ فقط و فقط داره از خودش دفاع میکنه و طلسم ها رو پس میزنه. الهی بمیرم چقدرم از حمله مینروا شوکه شده :(

  40. اگه میشد برای هربازیگری که تو هری پاتر نقش ایفا کرده و رولینگ عزیز هم داستان زندگیش رو نوشته یه فیلم کوتاه بسازن خیلی خوب میشد
    الان همین داستان مربوط به مک گوناگل واقعا زیبا بود و برای من حس خواندن کتاب رو تداعی کرد

  41. راستی آقا میلاد دستت درد نکنه بابت بروزرسانی سریع به قول یکی از دوستان حیف که ما کاری از دستمون بر نمیاد و فقط میتونیم ازت تشک کنیم مطمئن باش که قدر زحمتت رو میدونیم

  42. این رو تو پاترمور دیده بودم ولی هنوز تصمیم داشتم یه روز که بیکار شدم بشینم و بخونمش ولی دیگه کارم راحت شد آقا میلاد مرسی که ترجمه اش کردی.

  43. 20 20 20 20 20 20 020

    عالللللییییییییییییییییییییییییی بووووودددددددد

    مرسی میلاد

    واقعا به پشتکارت تبریک میگم

    خیلی اقایی
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .راستی پروفسور تولدت مبارک

  44. میلاد عزیز برای این اطلاعات بسیار کامل ات ازت ممنونیم. خیلی داری برامون زحمت میکشی. دنیای سپاسگزاری صادقانه ما رو قبول کن.

  45. تولد شجاع ترین و یکی از بهترین پشتیبان های هری پاتر و دوستاش مبارک !!!!!!!!!!
    با هزارتا بوس !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  46. سلامALBUS جان می دونم جدایی نادر از سیمین فوق العاده است ولی حداقل دو ماه و خورده ای است که هری پاتر در قسمت عناوین آینده ی هنر نما است ولی مثلا فیلم آناهیتا فوقش 10 روز روی عناوین آینده بودش بعدش سریع توضیع شد.در ضمن قیمت فیلم جدایی نادر از سیمین با کیفیت بلوری 25000 تومن است.حالا با این قیمت شما این فیلم رو می خرید و نگاه می کنید؟
    من اگه جای شما بودم 25000 تومن دیگه هم روی این پول می ذاشتم و کتابچه ی تصویری هری پاتر رو می گرفتم.شما چی؟

    1. وقتی بلوری تو ایران جابیفته دو حالت بیشتر نداره یا کپی بیشتر میشه یا فرهنگ سینما رفتن بین مردم (امیدوارم دومی بیشتر بشه) اما از اونجایی که دارن سینمای سه بعدی میسازن قطعا فیلمای سه بعدی با کیفیت فوقع العاده ساخته میشه و قیمت بلیط سینما نیز افزایش پیدا میکنه و معلوم نیست تو این کشور چه بلایی سر سینما و شبکه نمایش خانگی میاد

      راستی مگه دیسک خام بلوری چنده که یه فیلمو میدن 25تومان؟

  47. توضیح خیلی خوبی راجبش داده بودین،مرسی!
    .
    .
    .
    درضمن
    .
    .
    .تولدت مبارک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  48. عجب
    تولدش مبارک
    قبلا دوستان میگفتن اگه فیلم رو ببینی و کتاب ها رو نخونی یه ذهنیت ناقصی از هری پاتر و شخصیتهاش تو ذهنت درج میشه
    اما حالا دیگه باید این زندگی نامه ها رو هم بخونیم تا کامل متوجه موضوع بشیم
    خیلی ممنون که این متن ها رو ترجمه میکنین و در اختیار اعضای سایت میزارین
    بهترین سکانسش هم همین سکانس فیلم اخر بود که تو سرسرا با اسنیپ جنگید و اقا میلاد گذاشته
    واقعا قشنگ بود
    وقتی رفت جلو اسنیپ نمیدونست چیکار کنه چوبدستیش رو بیاره پایین یا بجنگه
    خیلی خیلی ممنون

  49. یه خبر بدم.سایت هنر نمای پارسیان در کمال ناباوری می خواد فیلم جدایی نادر از سیمین رو از 13 و 14 مهر توضیع کنه.اونم با کیفیت بلوری!بله بلوری!باور ندارید برید سایت هنر نمای پارسیان.نمی دونم دلیل این همه عقب افتادن توضیع هری پاتر چیه؟

    1. دوست عزیز هیچ موضوع پیچیده ای نیست با یکم فکر کردن میشه حدس زد که چرا فیلمهای هری پاتر این قدر با تاخیر دوبله و پخش میشن
      فیلم پنجم رو که جوانه ی پویا دوبله کرد 1 سال و نیم بعد از اکران فیلم وارد بازار ایران شد
      سال پیش هم که شاهزاده دورگه اینقدر با تاخیر پخش شد تو شبکه خانواده
      الانم که هری پاتر و یادگاران مرگ 2 دی وی دی اوریجینالش داره پخش میشه و هنوز فیلم 1 دوبله شده اش پخش نشده

      جدایی نادر از سیمین هم فیلم فوق العاده ایه
      بعید هم نبود با کیفیت بلوری پخش بشه چونکه تو کشورهایی مثل فرانسه و برزیل و المان و… اکران شد انتظارش میرفت
      اما خب در ایران خودش یه پیشرفت محسوب میشه

      1. درسته هری پاتر رو هی عقب میندازن ولی باید صبر کرد
        این جدایی نادر از سیمین هم واقعا یه تحول توی سینما ایران بود

  50. اول از همه از داش میلاد متشکرم که این مطلب کامل از زندگی پروفسور مک گوناگل( استاد مورد علاقه من تو هاگوارتز) رو ترجمه و اینجا گذاشت

    دوم از داش میلاد خواهش میکنم یه بیوگرافی از خودشون تو سایت بزارن مثل مال داش امید که چند سال پیش گذاشته بودن

    سوم میخواستم درمورد کاربری حرف بزنم که تو یکی از پستای قبلی گفته بود من دوست ندارم از داش میلاد تشکر کنم چون هم اسم مدیر توییلایته!!!! آخه این دلیله هزاران میلاد وجود داره درضمن هرکس سبکی دوست داره یکی هری پاتر یکی توییلایت من کسی نیستم که نصیحت کنم ولی شمایی که به توییلات توهین میکنی و میگی فلان و فلان باید تحمل توهین به هری پاتر از طرف اونایی که به هری پاتر علاقه ای ندارن هم باشی بعد هر روز میگی فلانی الکی به هری پاتر توهین کرده بدون مطالعه کتاب و… خودتون چرا به توییلایتی که نخوندی توهین میکنی اصلا خوندی خوشت نیومده خب یکی خوشش میاد یکی بدش میاد نباید که توهین کرد بگو من خوشم نیومده نه این که کتاب و نویسنده و طرفدارا رو ببری زیر سوال(البته من خودم توییلایتی نیستما)

    پ.ن ببخشید که طولانی شد و بی ربط بود به این پست

  51. خیلی اطلاعات جالبی بود!!!من نمی دونستم اینارو!!مرسی!
    پرفسور مک گوناگال شجاع و سرسخت و مهربون…..تولدت مبارک…

  52. اصلا اینارو نمیدونستم….
    میلاد جان خییییییلی زیبا مینویسی
    بعد از تمام شدن هری آدم با این حرفها و مناسبات یاد اونا واسمون پررنگ تر میشه.
    ممنون از خبر و ممنون از مک گوناگل واس خاطر تمامه زحماتش…

  53. واقعا عالی بود.کیف کردم.
    الهه ی دانش و نبرد تولدت مبارک.
    منم سئوال آریوبرزن رو دارم با یه سئوال دیگه.
    ولادت با سعادت ریموس لوپین و سوروس اسنیپ کیه؟!
    وقتی این متن رو خوندم یه حس عجیب به من دست داد.یه چیز تو مایه های غمگینی و احساس گناه.شما این جوری نشدید؟

    1. دوست عزیز همان طور که قبلا اطلاع رسانی شد، امسال قرار است تولد اکثریت شخصیت ها و یا بازیگران را در سایت با اطلاعاتی خوب منتشر کنیم. ریموس لوپین و سوروس اسنیپ هم مستثنا نیستن که ما براشون این کار را نکنیم، حتما موقعش که برسه خبر تولد این دو عزیز هم می خوانید.

  54. فوق العاده بود
    ایزد جنگ تولدت مبارک
    میلاد عزیز فوق العاده داری مینویسی
    سوال ولادت با سعادت ریموس لوپین کیه ؟؟؟
    میخوایم پیشاپیش جشن بگیریم!!!!!

  55. خیلی خیلی جالب بود !
    دستتون درد نکنه . انگار داریم یه داستان جدید و جذاب دیگه رو می خونیم .

  56. میلاد جان ممنون از بروز رسانی…
    راستی شنیدم کتاب های هری پاتر با فرمت پی دی اف توسط خود خانم رولینگ منتشر شده. اگه لینک دانلودش رو دارری ممنون میشم بزاری توی سایت

  57. پروفسور مک گونگال تولدتون مبارک
    ممنون از میلاد و ممنون از دمنتور که این اطلاعات رو برای ما گذاشتن و ممنون از رولینگ

  58. تولد این ساحره بزرگ که در دنیای جادویی خیلی تاثیر گذار بود و حامی هری پاتر مبارک تولد 76 سالگیش مبارک 700 ساله شی

  59. خیلی جالب بود من تغریبا هیچی از مک گوناگل نمی دونستم اما حالا از ازدواج پدر و مادرش تا 5سال دیگشم فهمیدم 2017(بازنشسته میشه) خیلی اطلاعات کاملی بود ممنون که اینو ترجمه کردی داش میلاد به قول دوستمونbapi میشه زندگیشو مثل یه فیلم کرد کاش این کارو بکنن

  60. میشه گفت که 90% از این اطلاعات رو نمیدونستم و یا بهتر بگم ، اصلا دوشیزه مک گونگال رو نمیشناختم !
    باید بگم که واقعا مقاله مفیدی بود و خیلی نکات رو روشن کرد ؛ از نظر من میشه زندگینامه ی مینروا رو به یه فیلم تبدیل کرد !
    میلاد جان کار خیلی قشنگی کردی ، اطلاعات بسیار ارزشمندی رو ترجمه و در اختیار ما گذاشتی … ازت بی نهایت سپاسگذارم . میدونم که برای تهیه ی این مقاله خیلی زحمت کشیدی ، ای کاش میشد این همه زحمت شما رو جبران کرد ولی فقط میتونم ازت متشکر باشم …

    معلم گرامی ، تولد بزرگ و تاثیر گذارت بر دنیای جادوگری مبارک

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.